موسیقی عربی که در افتتاحیه المپیک 2012 لندن پخش شد

در مراسم افتتاحیه المپیک 2012 لندن درست در لحظه آغاز ورود کاروان ورزشی کشورها در کمال تعجب ما به جای اینکه شاهد پخش یک موسیقی غربی در ورزشگاه باشیم موزیکی ناشناس و با تم عربی شروع کننده رژه ورزشکاران بود که در نوع خودش حرکت خاصی بود.
آن آهنگ نامش Galvanize بود کاری از گروه The Chemical Brothers

اگر اهل توييتر هستيد سالم زی را دنبال كنيد

من از اون دست افرادی هستم كه علاقه چندانی به خواندن مطالب پزشكی و سلامت از خود نشان نميدند. يعنی اين طوری براتون بگم اگر به مطلبی از اين قبيل بر بخورم تا آخر نميخونم بلكه فقط يك نگاه اجمالی بهش ميندازم مگر اينكه واقعا دنبال يك سوژه خاصی باشم در اينصورت تا آخر دنبالش ميكنم.

حالا اگر شما هم چنين خصوصيت اخلاقی مشابهی داريد بايد مثل من توييتر سالم زی را دنبال كنيد كه مربوط ميشه به نشريه اينترنتی سالم زی
گرداننده يا گردانندگان اين سايت بعد از اينكه مقاله ای رو منتشر ميكنند در طول روز يا شايد درطول هفته نكات مهم آن را بصورت خيلی كوتاه توييت ميكنند كه به نظر من كار خيلی جالب و مفيدی انجام ميدند چون آدم ميتونه در كنار چندين توييت با موضوعات مختلف كه روزانه ميخونه دانش پزشكی خودشو بصورت تفريح وار افزايش بده
با اين توصيفات شما هم ميتونيد يكی از دنبال كنندگان سالم زی باشيد.

twitter.com/Salemzi

ساخت آسان راديو اينترنتی فقط در 12 گام

يكی از لذت بخش ترين كارها در هنگام كار كردن با كامپيوتر از نظر من گوش دادن به راديوهای مختلف از طريق اينترنت هست. با خواندن اين چند پست حتما به ميزان علاقه من به شنيدن راديو پی خواهيد برد.

همين علاقه باعث شد به فكر تاسيس يك راديو اينترنتی بيافتم.البته ميدانستم كه تاسيس يك شبكه راديويی آنلاين آنقدر ها مهم نيست بلكه توليد محتوا هست كه از اهميت ويژه ای برخودار و حرف اوّل را ميزند. امّا با شناختی كه از وضعيت زمانی خود داشتم ميدانستم كه به راحتی از پس اين امر مهم بر نخواهم آمد،ولی با توجه به همه اين آگاهی ها تصميم گرفتم يك راديو راه بندازم و برای‌ چند روزی صدای راديو را با پخش كردن موسيقی بر روی اير بفرستم كه بالاخره با كلی تحقيق از اين طرف و آن طرف (البته نه در سايت ها و وبلاگ ها ی ايرانی) توانستم يك ايستگاه راديويی اينترنتی ايجاد كنم.

همانطور كه گفتم فقط برای چند روز اين راديو به كارش ادامه داد و در حال حاضر هيچ اثری از آن باقی نيست منتهی دوست داشتم به اين هدف كوتاه مدت خودم برسم و از نظر فنی در اين كار،دانشی هر چند اندك كسب كنم.

حال علاقه مندم تجربه ای كه در اين راه برايم حاصل شد را در اختيار مشتاقان بگذارم و با زبان ساده و روان تمام مراحلش را توضيح دهم.ميتوانم به جرأت بگويم كه حداقل در هيچ وب سايت و يا وبلاگ فارسی زبانی چنين آموزشی به اين كاملی و سادگی نخواهيد يافت.

پس با هم گام به گام شروع ميكنيم

به خواندن ادامه دهید

این تنظیم ساده را انجام بدید تا فیس بوک بهتری داشته باشید

به تصویر بالا توجه کنید! همانطور که مشاهده میکنید این گزینه چند وقتی هست به فیس بوک اضافه شده گزینه ای که هنوز خیلی از کاربران فیس بوک به آن توجه نکردند.

شاید از زمانی که ظاهر فیس بوک دچار تغییراتی شده یعنی از وقتی که بخش تیکر اضافه شد محتویات فیس بوک دچار تغییر و تحول چشمگیری شد. آدم با خودش میگه چرا بعضی از دوستانمان در فیس بوک پستی نمیذارند یا اینکه اگر کنجکاو شده باشیم میریم سری به پروفایلشون میزنیم امّا با کمال تعجب می بینیم کلی پست گذاشتند! ولی خب چرا ما تا حالا ندیدم!

با این گزینه ای که فیس بوک اضافه کرده دیگه این مشکل هم حل شد. این قسمت در حالت پیش فرض روی حالت Highlighted Stories First قرار گرفته در واقع مشکل بالا از همینجا آب میخورد چون وقتی رو این حالت قرار گرفته باشه فقط پست هایی از فیس بوک را نشان میده که لایک بیشتری خوردند یا اینکه کامنت بیشتری دارند حالا شما با علامت زدن Recent Stories First به زبان عامیانه به فیس بوک میگید که خواهان این هستید که تمام پست هایی را که دوستانتان یا حتی پیج های مورد علاقه شما میذارند را ببینید.

آنچه که من هستم that’s what i am

زندگی اجتماعی انسان ها در جوامع مدرن و آزاد همیشه خواسته به ما یاد بده که زندگی خصوصی هر انسانی به خودش مربوطه. حالا قبول دارم که فضول و بیمار خیلی زیاد هست ولی اصول همین هست و واقعیت چیز دیگری، نمیدونم چقدر دانش آموز با استعدادی در طول زندگی بودیم و درس هاش را خوب گرفتیم.

وقتی داشتم فیلم that’s what i am را نگاه میکردم به بخشی از فیلم رسیدم که معلم با اخلاق و دوست داشتنی بچه ها یک ماشین لوکس برنده شده بود . جایزه ای که یک روزنامه در مورد راهکاری برای صلح جهانی در 25 کلمه یا کمتر قرار داده بود آقای سایمون (همون آقای معلم ) با 4 کلمه جایزه مسابقه را برد. ( اِ چه جالب ما این همه حرف میزنیم تا حالا یه خودکار بیک هم نبردیم!!!)

Human Dignity + Compassion = Peace ( کرامت انسانی + رحم = صلح) وقتی سکانسی که معلم جلوی تخته سیاه ایستاده بود رسید و داشت این 4 کلمه انسانی را مینوشت با خودم گفتم این فیلم ارزشش را داره که چند خطی دربارش بنویسم.

میخوام از این فیلم به بعد کمی یا بیشتر از یک کمی درباره معرفی فیلم ها سنت شکنی کنم. در چند فیلمی که در این وبلاگ معرفی شد مثل خیلی از وب سایت های نقد فیلم وارد جزئیات میشدم و موشکافانه تر صحبت میکردم ولی از این پس راه سادگی و راحتی کلام را در پیش گرفتم حالا بر گردیم به اصل کلام

در ابتدای فیلم موضوع صحنه را دو دانش آموز پسر که یکی خوش قیافه و اون یکی تیپ و قیافه زیاد جالبی نداشت در دست میگریند و داشت بد قیافه بودن اون داتش آموز برای خودش داستانی میشد که شد ولی نه به اندازه مفهوم زندگی و عملکرد آقای معلم، سایمون شصت و اندی ساله نقشش برجسته تر بود ولی بازی این دو دانش آموز بیشتر.

همانطور که در خط اول نوشتم صحبت از حریم شخصی افراد شد و احترام گذاشتن به آن. دانش آموزی شرور شایعه ای مبنی بر همجنسگرا بودن آقای سایمون میسازه و پخشش میکنه خانواده ای مدیر مدرسه را در صورت حل نشدن این مشکل اخلاقی تهدید به افشاگری میکنه ( این فیلم داستانش بر میگرده به چند دهه گذشته آمریکا واسه همین شخصیت ها تعصبی و وای وویی بودند) و مدیر مدرسه از معلمی که جایزه بهترین معلم سال را گرفته ( البته اگر اشتباه نکنم) میخواد این اتهام را انکار کنه با آنکه خانم مدیر میدانست وی همسر داشته و همسر او سال ها فوت شده ولی نحوه پاسخ دادن آقای سایمون به این اتهام طوری بود که شاید لحظه ای بیننده بر واقعیت این شایعه صحه بگذارد. معلم دوست نداشت این اتهام را تایید یا تکذیب کنه چون مربوط میشد به یک زندگی خصوصی و باور داشت نباید انسان پاسخگوی حریم شخصی خودش باشد حال آنکه به سادگی میتوانست واقعیت را بگوید و به راحتی منکر تمام این شایعات باشد ولی بنا به ماهیت شغل معلمی و تعلیم و تربیت نهفته در آن، علاقه مند بود با این موضوع واقع گراینه و روشنفکرانه برخورد کند.

ناگفته نماند که این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده و در آرامشی که تا انتهای فیلم برقرار هست نکات ظریفی از زندگی نمایان است.